- با پس
- واپس باز پس
معنی با پس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واپس، موخر، بعقب بودن
عقب، بر سر فعل در آید بمعنی عقب وا پس: باز پس رفتن باز پس شدن
((پَ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی عمل جراحی که در آن برای تغییر مسیر یکی از جریان های طبیعی بدن مجرایی فرعی را در محل پیوند می زنند
عقب مانده، دوباره
باز پس رفتن: پس رفتن، عقب رفتن
باز پس ماندن: عقب ماندن، دنبال ماندن
باز پس رفتن: پس رفتن، عقب رفتن
باز پس ماندن: عقب ماندن، دنبال ماندن